دل شکسته

نگاهم کن این دل من است.همان دلی که قرار بود هیچگاه به نگاهی شکسته نشود

یادت میایدو وقتی دلم را بهت هدیه دادم گفتم یادگاری،َعزیز است...نکند بشکند..نکند دردش بیاید...

اگربشکند من هم خواهم شکست...

باهمان نگاه مهربانت به من گفتی :نازنینم خیالت راحت هیچگاه هدیه ات رانخواهم شکست مگرمیشودیادگار تورا بشکنم...توراست میگفتی..تو ان رانشکستی تو خردش کردی...

ازت ممنونم که یادگاریم را نگه داشتی..ازت ممنونم که چشمهایت راراحت روی اشکهایم بستی..

ازت ممنونم که دیگر هیچ بادی قاصدک خاطره هایمان را نیاورد..ازت ممنونم که با رفتنت دنیایم را شب کردی...ازت ممنونم که مرا باشب گریه های تلخم، تنها گذاشتی...

ازت ممنونم که گرمی دستهای تابستانی ام.شبیه برفهای زمستانی سرد سرد شده...

ازت ممنونم که چشمهایم را مثل یک کلبه بارون زده کردی...می بینی من فقط دلم را به تو دادم وتو چقدر به من یادگاری دادی...سفارش  لازم نیست من از یادگاری هایت خوب نگه داری میکنم...

تا وقتی برگشتی...فقط وقتی برگشتی دیگر صدایم نکن چون من اینقدر یادگاری هایت

رادراغوش میگیرم تا کنارشان جان دهم...انقدر به اسمان نگاه میکنم تا قاصدک خاطره ها سراغم بیاید..

انقدر شب ها خواهم گریست تااخر این شب گریه ها سو چشمهایم رابگیرد...انقدر باشب رفتنت سر میکنم تا بالاخره روزامدنت نزدیک شود....        دستهایم را گرم نخواهم کرد گرمی انهارانگه خواهم داشت تا به نگاهت

هدیه کنم...وقتی امدی اگر زیر پاهایت صدای راشنیدی اهمیت نده، نکند خاطر عزیزت برنجد..ان صدا تپش قلب من است همان قلبی که تو خردش کردی.زیاد مهم نیست..بهم قول بده صدایم نکنی چون ممکن است اهنگ صدایت دوباره به سرم هوای زمین رابزند...صدایم نکن فقط بهم بگو که یادت بخیر..همین...

 

برهوت عاطفه

 اری اینجا برهوت عاطفه است 

سردی  

تنهایی 

خزیدن درگوشه ای تاریک 

و 

مرگ  

تورا درآغوش می کشد

مرگ احساس

منه ناشکر

امشب باز دوباره  قول و قرارام با خدا یادم رفته بود داشتم واسه خودم همین جوری خیالبافی میکردم هی میگفتم خدا اون اونجوریه  این اینجوریه چه میدونم چرت وپرت میگفتم واسه خودم دیگه ......

رفتم نماز بخونم سرسجاده نشستم قرانو بازکردم سوره ضحی اومد (خیلی این سوره رو دوست دارم ) وقتی معنیشو داشتم می خوندم تنم لرزید کلی با خودم دعوا کردم که باز داشتم ناشکری میکردم ماخودمون نه انصاف داریم نه رحم اونوقت میشینیم چیزایی میگیم به خدا که اصلا در شانش نیست .

ما ودّعک ربک وما قلی {خدای توهیچگاه ترا ترک نگفته و بر تو خشم نگرفته است}

    سوره ضحی آیه 3

به یادش

*****************************************

فاذکرونی واذکرکم

پس مرا یاد کنید تا شما را یادکنم

آیه 152 سوره بقره

حسرت

  • دیروز و فردا با هم تبانی کردن ....... دیروز با خاطره های تلخ ناراحتم میکنه ... و فردا با وعده های واهی خامم کرد ...... و وقتی چشم گشودم که امروز رفته بود .