تولد اندوه


دلگیرم از خموشی تقویم روی میز
از دنگ دنگ ساعت دیوار خسته ام

از او که گفت یار تو هستم ولی نبود
از خود که زخم خورده ام از یار خسته ام

با خویش در ستیزم و از دوست در گریز
از حال من مپرس که بسیار خسته ام

تولد........یا تکرار

وحالا

 یکسال دیگر گذشت

و

من

افسرده تر از دیروز

با لبخندی سرد

جواب 

تولدت مبارک ها را دادم............

...


باران که می بارد


تمام کوچه های شهر پر از فریاد من است که می گویم:


من تنها نیستم


تنها منتظرم

...

تولد

۲۵ امین پاییز

...

آری ،

 

می دانم که

 

" خط فقر جاییست

 

میان ِ بود و نبود تو ...

 

جاییست میان ِ

 

دار و ندار من ... "

 


...

نوشتن یعنی نومیدی مطلق و نومیدتر از نویسنده ،نویسنده ایست که نمی نویسد

"ویرجینیاوولف"


...


همیشه با کسی درد دل کن که دو چیز داشته باشه


یکی درد و دیگری دل..!

...

تمام غصه هایی را که برایت خوردم بالا آوردم


طعم بیهودگی میداد!


دلم را هم بالا می آورم با این انتخابش!

درد


د ر د د ا ر د و سـط ِ جـا د ه ا ی بـا شـی

بـی " هـمـسـفـر " ;

بـی " هـمـر ا ه " ;

بـی کـسـی کـه پـشـتـت بـا شـد . . .

کـه د لـگـر مـت کـنـد . . .

کـه بـگـو یَـدَ ت بـر و . . . " مـن هـسـتـم " . . . /


دَ ر د د ا ر د . . .

...


دلم یک غریبه می خواهد

بیاید بنشیند فقط سکوت کند

و من هـی حرف بزنم و بزنم و بزنم

تا کمی کم شود این همه بار ...

بعد بلند شود و برود انگار نه انگار ...!